مسافر ( هرچی بخوای گیر میاری)
درباره وبلاگ


این وبلاگ تنها برای سرگرمی بوده و هیچگونه جنبه ی سیاسی ندارد
آخرین مطالب
نويسندگان
28 مهر 1389برچسب:, :: 9:37 :: نويسنده : مسافر

قصد داریم شما را با ترفندی جالب آشنا کنیم که با استفاده از آن می توانید متنی را پیش از قبل از ورود به ویندوز و پیش از صفحه Welcome، نمایش دهید. این متن در درون یک پنجره نمایش داده میشود و حتی میتواند فارسی باشد. به عنوان مثال این متن میتوانید یک خوش آمدگویی به کاربر باشد یا در صورتی که در یک کافی نت مشغول کار باشید قوانین آن مکان را نمایش دهد.

 

 

برای اینکار:
از منوی Start وارد Run شده و عبارت regedit را وارد کرده و Enter بزنید تا رجیستری ویندوز باز شود.
به مسیر زیر بروید:
 

HKEY_LOCAL_MACHINE\Software\Microsoft\Windows NT\CurrentVersion\Winlogon


در فضای خالی از صفحه راست کلیک کرده و New > String Value را انتخاب کنید.
نام آن را LegalNoticeText قرار دهید.
بر روی LegalNoticeText دوبار کلیک کرده و در قسمت Value data متن خود را بنویسید و OK کنید.
مجددأ یک String Value ساخته و این بار نام آن را LegalNoticeCaption تنظیم کنید.
بر روی LegalNoticeCaption دوبار کلیک نمایید و در قسمت Value data عنوان پنجره یا تیتر مطلب خود را درج کرده و OK کنید.
با رستارت سیستم پیغام خود را مشاهده میکنید.

26 مهر 1389برچسب:, :: 11:14 :: نويسنده : مسافر

يك روز یک پسر کوچولو که می خواست انشاء بنویسه از پدرش می پرسه: پدرجان !لطفا برای من بگین سیاست یعنی چی ؟ پدرش فکر می کنه و می گه :بهترین راه اینه که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی .من حکومت هستم، چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم.. مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره میکنه. کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست، چون از صبح تا شب کار می کنه وهیچی نداره. تو روشنفکری چون داری درس می خونی و پسر فهمیده ای هستی..داداش کوچیکت هم که دو سالش هست،نسل آینده است .امیدوارم متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردابتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.پسر کوچولو نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره. می ره به اتاق برادر کوچیکش و می بینه زیرشرو کثیف کرده و داره توی خرابي خودش دست و پا می زنه. می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می بینه پدرش توی تخت نیست و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار می کنه مادرش از خواب بیدار نمی شه. می ره تو اتاق کلفت شون که اون رو بیدارکنه، می بینه باباش توی تخت کلفتشون خوابیده .....؟؟؟؟ میره و سر جاش می خوابه و فردا صبح از خواب بیدار می شه. فردا صبح باباش ازش می پرسه: پسرم! فهمیدی سیاست چیه؟ پسر می گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چیه: سیاست یعنی اینکه حکومت، ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو می ده، درحالی که جامعه به خواب عمیقی فرورفته و روشنفکر هر کاری می کنه نمیتونه جامعه رو بیدار کنه، در حالیکه نسل آینده داره توی گه دست و پا میزنه



 

26 مهر 1389برچسب:, :: 11:3 :: نويسنده : مسافر

 

                                          درود و سپاس از جناب حمیدرضا حسینی برای خلق این کار فوق العاده
                                                               و از شما دوست گرامی بابت به اشتراک گذاشتن آن
                                                                        هرچند شنیدن حقیقت تلخ و غم انگیز است اما ماندگاری آن باقی مانده استاکنون اوراق تاریخ ایران قهرمانان و سازندگان بیشماری داشته است اما بیشتر بودند کسانی هم که مخرب و نابودکننده بودند. بیاییم زین پس بسازیم.............. 

 

 

 


 
لطفاً به متن صحبت کلیپ گوش کنید

 

 

 


 

 

24 مهر 1389برچسب:, :: 8:40 :: نويسنده : مسافر
آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟

آیا بنای یادبود این شهرک را از نزدیک دیده اید؟

آیا از خودتان پرسیده اید که چرا گنبد فلزی به این بزرگی ساخته شده اما دو سال است که ادامه فعالیت برای تکمیل این بنا متوقف شده است؟

آیا ترکیب گنبد فلزی بزرگ و جرثقیل قرار گرفته در زمین این بنا برایتان عجیب نبوده؟
اهالی شهرک شهید محلاتی بی شک پاسخ این سؤال ها را می دانند. اما شاید هم محله ای های دیگر از آن بی خبر باشند. پس برای آنهایی که این گنبد را ندیده اند بزرگ ترین طنز تصویری قرن را توضیح می دهم. همان طور که در عکس می بینید مقبره ای فلزی و بسیار بزرگ با اسکلتی کاملاً مدرن که بی تردید هزینه هنگفتی را در برداشته، ساخته شده است،


در عکس جرثقیل بزرگی هم دیده می شود که البته هیچ کدام از اینها وارونه نیست.

وارونه ترین قسمت قصه ما این است که جرثقیل در کنار اسکلت گنبد قرار ندارد. بلکه سازندگان باهوش این بنای بزرگ ابتدا جرثقیل را در مرکز گنبد قرار داده اند و بعد شروع به ساختن گنبد کرده اند همین طور که گنبد اوج می گرفته جرثقیل هم کم کم در آن حبس می شده تا اینکه بالاخره یک روز ساخت اسکلت گنبد تمام می شود و… . از اینجا به بعد چشمتان را ببندید و به کمک قوه تخیلتان تصور کنید. همه نفس راحتی می کشند، فریاد شادی از نهاد کارگران و کارگزاران این بنا بلند می شود، همه به هم خسته نباشید می گویند، خیلی ها لبخند رضایت بر لب دارند و با آستین پیراهنشان عرق پیشانی را خشک می کنند. در میان همهمه و فریادهای شادی یکباره سکوتی سنگین حاکم می شود. همه مات و مبهوت به گنبد و جرثقیل نگاه می کنند.









یکی از پرسنل پروژه ساخت مقبره الشهدا:


ضربان قلب کارفرمای پروژه کند می شود.. هیچ کس جرئت حرف زدن ندارد. در این سکوت یک کارگر ساده با صدای بلند سؤالی می پرسد: «حالا جرثقیل را چطور بیرون بیاوریم؟» این سؤال، سؤالی است که حدود دو سال است که هیچ کس نتوانسته به آن پاسخ دهد. بنده پیشنهاد می کنم حالا که این بنای عظیم با صرف هزینه ای سنگین ساخته شده و هیچ کس راه حلی برای آن پیشنهاد نمی کند حداقل این مکان را به کمدی ترین بنای تاریخ تبدیل کنیم و از آن برای جذب توریست استفاده کرده و بلیت بفروشیم. مطمئن باشید افراد زیادی حاضرند برای انداختن عکس در کنار این بنا پول خرج کنند !



 

24 مهر 1389برچسب:, :: 8:36 :: نويسنده : مسافر

سواريم ،سوار باد،مسافري خسته تنم

به داد گريه هام نَرِس،با شادي بيگانه منم

مثل ِ خود پرنده ها پَر زدن ُ خوب بلدم

در بين اين ستاره ها عمريه پَر پَر مي زنم

کَسي نگفت کجا برم،خونه ر ُ کَس نشون نداد

هرکي منو روونه کرد گرفت سپرد به دست باد!

       

کَسی به من هرگز نگفت چرا باید سفر کنم!

از ریشه و از خاطره چرا باید گذر کنم!

ای کاش کَسی به من می گفت سهم من از دنیا چیه؟!

خانه کجاست!غربت کجاست!همدرد بغض من کیه!

 

کَسي نگفت کجا برم،خونه ر ُ کَس نشون نداد

هرکي منو روونه کرد گرفت سپرد به دست باد!

       

هنوز دارم پَر می زنم مثل ِ خود پرنده ها

اما نمی دونم که باز غربت کجــــــــاست!خــــــــانه کجاست!!!

سفر همیشه واسه من قصه ی تکراری بوده

چکیدن قطره ای اشک در پی دلداری بوده!

سفر حکایت ِ منه،حکایت و قصه ی من

پروازم ُ از من بگیر، بال و پَرم خسته شــــــــــــــــــدن

 

کَسي نگفت کجا برم،خونه ر ُ کَس نشون نداد

هرکي منو روونه کرد گرفت سپرد به دست باد!

       

هنوز دارم پَر می زنم مثل ِ خود پرنده ها

اما نمی دونم که باز غربت کجــــــــاست!خـــــــــــــــــــانه کجاست!!!



ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 27
بازدید دیروز : 53
بازدید هفته : 989
بازدید ماه : 988
بازدید کل : 30337
تعداد مطالب : 136
تعداد نظرات : 95
تعداد آنلاین : 1



Alternative content